خرمالو😍😍
واقعا برام سواله که چرا انقدر خرمالو یه جوریه که انگار شونصد ساله میشناسمش و این همه بهش حس نزدیکی دارم؟خب قابل توجه کسایی که نمیدونن خرمالو کیه خرمالو یکی از بچه های وبلاگیه که البته خیلی وقته وبلاگ نداره اما ما هم چنان در ارتباطیم.امروزم که خب هوا عاااالی بود.یعنی فقط تو ذهنم می چرخید که گند بزنن تو شهر دانشجویی با اون هواش!شب رفتیم یه کافه رستوران یه جایی تقریبا در حد بام و هوا دیگه اینجا فوووق العاده بود و نم نم بارون میزد😍ما هم توی فضای باز و یه جای قشنگ و البته با سوژه😂و خب ما هم میشینیم هی کسایی که میشناسیمو مسخره میکنیم و لذت هم میبریم😌😁ولی جدا که کاش میشد همه ی بچه های وبلاگی رو دید.مطمئنم مثل خرمالو یه عالمهرفیق خوب رو از نزدیک می دیدم.
البته نهایتا به حرکت اعصاب خوردکن مامانم و گیردادنش تموم شد که خب واسه همینه که میام خونه اعصابم خورد میشه😑😑اما در کلش خیلی خوب بود😍😍 دیدن رفقای وبلاگی شدیدا توصیه میشه😍