سندروم مغز بیقرار
۱۷ خرداد ۹۹ / ۱۵:۲۳
یه اخلاقی که دارم اینه که اگه حس کنم پسری داره از یه حدی نزدیکتر میشه زود چنان قهوه ایش میکنم تا حساب کار دستش بیاد و بره.اما اون خیلی وقته اروم اروم اومده جلو.خودمم ازش خوشم میومد که اجازه دادم نزدیکتر شه.امروز بالاخره پیشنهاد داد.در جا قهوه ایش کردم.
حالا؟من موندم و فکری که میگه چرا توان پذیرش این اتفاق رو نداری؟که یعنی تا اخر قراره اینجوری پیش بری؟
با عذاب وجدان نشستم یه گوشه که چرا حتی کسی که ازش خوشم میومد رو رد کردم.
به چی رسیدی حالا؟
پ.ن:لعنت بهش اسمشو خیلی دوست داشتم😭