تخریب روحیه

اومدم خونه خالم.سر ناهار با پسرخالم از علوم پایه میگفتیم که گفتم میوفتم بدبخت میشم.گفت نه بابا پاسی منم همین فکرو میکردم.بعد گفت چیزی ام حذف کردی؟شروع کردم به گفتن دیدم قیافش داره شبیه برگ ریخته ها میشه دیگه ادامه ندادم به گفتن حذفیاتم😂😂بعد شروع کرد به گفتن اینکه بشین فلان شکلی شانسی بزن😂😂قشنگ نا امید شد😂😂😂

حالا دخترخالم هی میگه تو از فلانیا که با سهمیه اومدن کمتری؟بیوفتی کشتمت

خالم میگه چرا نخوندی میگم اخه فلان شد و درسا دانشگاهمون فلان بود و اینا خالمم میگه فلانی ترم بالایی خودته همینجا رتبه شده بهونه نیار دیگه

خلاصه خواستم بگم هرچی تو خونه امید دادن بهم که پاسی این حرفا اینجا تخریب شدم🔫🙍🏻‍♀️خدا رحم کنه دیگه😂😂

۱۵ لایک:)
چرا ما کور شدیم؟
نمی دانم.شاید روزی بفهمیم.
میخواهی نظرم را بدانی؟؟
بله بگو.
به نظرم ما کور نشدیم،کور هستیم.چشم داریم اما نمی بینیم،کورهایی که می توانیم ببینیم،اما نمی بینیم.
قسمتی از رمان کوری،اثر ژوزه ساراماگو
____________________________
تیارا یعنی آراینده ی چشم.اینجا نویسنده جوجه دانشجوییست و طب دندان می آموزد و می کوشد تا چشمان خود را به زیبایی ها و خوبی ها و مهربانی ها بیاراید.به دنیای کوچک نویسنده ی این وبلاگ خوش امدید.با نگاهی زیبا بخوانیدش.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان